ام ابیها (س) از ديدگاه یک انديشمند مسيحى
در جهان انديشه و علم و پژوهش، وجود ذي جود فاطمه (ع)، محور برخورد آراء و افكار گوناگون گرديده و ميدان‏ هاى گسترده‏اى را براى قلم‏ فرسايى‏ هاى پرشور ايجاد كرده است.

درباره‏ ى شخصيت ممتاز زهراى اطهر (ع)، گفتارها و نوشتارها و اظهارنظرها، چه از دوست و چه از دشمن- به ويژه دشمن دانا و با انصاف- بسيار فراوان است. در جهان انديشه و علم و پژوهش، وجود ذي جود فاطمه (ع)، محور برخورد آراء و افكار گوناگون گرديده و ميدان‏ هاى گسترده‏اى را براى قلم‏ فرسايى‏ هاى پرشور ايجاد كرده است.
 ده ها كتاب مختلف، از نويسندگان و متفكران اطراف و اكناف جهان موجود است، كه در فصل فصل هر كدام از اين كتب و رسالات، شخصيت و زندگى پربار و افتخارآميز آن حضرت، از ابعاد مختلف مورد بحث و گفتگو قرار گرفته است.
«سليمان كتانى» نويسنده و شاعر و اديب مسيحى است كه داراى تأليفات مشهور و موفقى در چهره ‏نگارى شخصيت هاى اسلامى است. وی با نوشتن كتابى تحت عنوان «الإمام على نبراس و متراس» در مسابقه ای که با شرکت نویسندگان چیره دستی توسط یک کتابخانه، برگزار شده بود ؛ برنده جایزه اول شد.
بار دوم، همان كتابخانه، نگارش كتابى را در مورد شخصيت درخشان بانوى بزرگ اسلام، فاطمه زهرا (ع) به مسابقه گذاشت و نويسندگان و محققان و شخصيت‏هاى علمى و ادبى متعددى در اين مسابقه شركت کردند. اين بار نيز نويسنده‏ مسيحى نامبرده با نوشتن كتابى تحت عنوان «فاطمة الزهرا، وترٌ فى غمدٍ» (فاطمه زهرا، زهى در نيام) مقام نخست را به خود اختصاص داد و برنده‏ ى جايزه شد.
گرچه در اين گزينش ‏ها، در مرحله‏ ى اول احتمال تشويق كردن يك فرد مسيحى كه در عالم مسايل اسلامى به تحقيق و نگارش پرداخته است بى‏ وجه نيست. و باز گرچه همين امر، در صورتى كه نوشته ‏هاى شركت‏ كنندگان در مسابقه در سطح مساوى و برابر قرار داشته باشند، خود مى‏ تواند مجوز برنده شدن يك فرد مسيحى در مسابقه باشد، ولى با مطالعه‏ى كتاب مزبور روشن مى ‏شود كه اين حد اطلاعات و آگاهى و اين شور و حماسه قابل تحسين است كه يك فرد بيگانه و خارج از اسلام، آنچنان از غناى فرهنگى و ادبى و احساسى و عاطفى سرشار باشد كه در مورد يك شخصيت اسلامى كتاب بنويسد، و در جمع نويسندگان مسلمان شركت جويد و عرض وجود كند و تا حدود زيادى هم به حقيقت مطلب برسد.

لذا اگر كتاب او حائز مقام اول و برنده‏ ى جايزه مى ‏گردد، جاى حرفى و بحثى نيست، چرا كه شخصيت زهرا اطهر (ع) يك شخصيت جهانى و الهى است كه عموم مردم در مورد او حق اظهار نظر و قلم فرسايى دارند، و سخن دوست را، از هر زبان و قلمى كه انسان بشنود و بخواند، زيبا و پسنديده است و مصداق «الفضل ما شهدت به الأعداء» خواهد بود.

امروزه كه شخصيت جميله بوپاشاها، اينديرا گاندى‏ ها، فلورانس ‏ها، اليزابت‏ ها و بنت‏ الهدى‏ ها و نظاير آن در سطح وسيعى از جهان مورد تجزيه و تحليل قرار مى‏گيرد، آيا جا ندارد كه شخصيت فوق‏ العاده والاى اين بانوى بزرگ اسلامى در عرصه‏ ى جهانى مورد معرفى و شناسايى قرار گيرد؟
نويسنده‏ ى مورد بحث، درباره‏ ى شخصيت زهرا، شعر و حماس به كار مى‏ برد، سمفونى احساساتش اوج مى‏گيرد و بهترين شورها و عواطف شاعرانه را نثار او مى‏ كند...
او در آغاز كتابش مى‏ نويسد: «فاطمه‏ ى زهرا (ع) مقامى والاتر از آن دارد كه سندهاى تاريخى و روايتى به سوى او اشاره كنند، و گرامى‏ تر از آن است كه شرح حال گونه‏ ها به جانب وى راهنما باشند. فاطمه (عليهاالسلام) را همين چهارچوب كافى است كه: وى دختر محمد (ص) و همسر على (ع) و مادر حسن و حسين (ع) و بزرگ بانوى جهان است». (1)

و در پايان كتابش مى ‏گويد: «فاطمه، اى دخت مصطفى! اى روشن‏ ترين چهره‏اى كه زمين را بر روى دو كتف خود بلند كرد، تو جز دو نوبت براى زمين لبخند نزدى: يك بار در سيماى پدر، آن دم كه در بستر آرميده بود و تو را مژده‏ ى قرب وصل مى‏ داد لبخند زدى. و لبخندى ديگر، بدان هنگام گرداگرد لبان تو مى‏ گرديد كه جان بر لب داشتى و واپسين دم خويش را فروفرستادى... تو هميشه با محبت زيست كردى،تو با پاكى و پاكدامنى زيستى، براى پاكيزه ‏ترين مادرى كه دو ريحانه زادى و پروردى و بر قامت آن دو جامه‏اى از خز بخشندگى پوشاندى... تو زمين را همراه با لبخندى استهزا آميز رها كردى و به ابديت پيوستى، اى دختر پيامبر! اى همسر على! اى مادر حسن و حسين،و اى بزرگ بانوى بانوان همه جهان ها و اعصار» (2)

و باز در جاى ديگر مى‏ نويسد: «قهرمانى نيرويى نيست كه مستند به تن و بازو باشد، يا مستند به تاج و تخت، بلكه قهرمانى چيزى است كه منطق عقل، رشد و فهم را به كار گيرد، آنگاه هدف‏ ها را تعيين كند و برنامه را ترسيم نمايد. و قهرمانى زهرا، چيزى جز اين معنى بزرگ نبود. از اين رو از هر چه عامل روشنايى ديگران مى‏ شد بهره گرفت، بى آنكه بازوان ناتوان و نزار، و پهلوهاى لاغر و نحيف وى در اين خواست از مؤثر باشد». (3)

1ـ كتاب «فاطمة الزهراء وترٌ فى غمد»، پيشگفتار، ص 3.
2ـ ص 205 ترجمه‏ى همان كتاب.
3ـ ص 211 همان ترجمه.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








تاریخ: دو شنبه 4 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط جام جم

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی
ورود اعضا:

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 8
بازدید دیروز : 9
بازدید هفته : 17
بازدید ماه : 8
بازدید کل : 197672
تعداد مطالب : 209
تعداد نظرات : 70
تعداد آنلاین : 1